Skip to content Skip to footer

سنگام و دیگر داستان‌ها

سنگام و دیگر داستان‌ها

نوشتهٔ مهرنوش مزارعی

سنگام و دیگر داستان ها، مهرنوش مزارعی
سنگام و دیگر داستان ها، مهرنوش مزارعی
سنگام و دیگر داستان ها، مهرنوش مزارعی

ویراستاران:
سیما غفارزاده و هومن کبیری پرویزی
طرح جلد: رومینا ذاکری
صفحه‌آرایی و چاپ: نشر رها

شابک نسخهٔ چاپی:
978-1-7777355-8-6

شابک نسخهٔ الکترونیک:
978-1-7777355-9-3

مجموعه‌داستان «سنگام و دیگر داستان‌ها» مجموعه‌ای است از داستان‌های چاپ اول سه کتاب قدیمی‌تر نویسنده «بریده‌های نور»، بهار ۱۹۹۴، «کلارا و من»، بهار ۱۹۹۹ و «خاکستری»، ژانویۀ ۲۰۰۲ که به‌وسیلۀ نشر ری‌را در لس آنجلس منتشر شده بودند.

*********

یادداشت نویسنده

کتاب حاضر مجموعه‌ای است از داستان‌های چاپ اول سه کتاب قدیمی‌تر من «بریده‌های نور»، بهار ۱۹۹۴، «کلارا و من»، بهار ۱۹۹۹ و «خاکستری»، ژانویۀ ۲۰۰۲ که به‌وسیلۀ نشر ری‌را در لس آنجلس منتشر شده بودند.

از چاپ اول هر سه کتاب مدت‌ها می‌گذرد و امکان دستیابی به داستان‌ها برای علاقه‌مندان وجود ندارد. بنابراین به‌جای تجدید چاپ هر کدام به‌طور جداگانه، با کمک و راهنمایی «نشر رها»، تصمیم گرفتیم هر سه را در یک جلد منتشر کنیم. من از این فرصت استفاده کرده و بسیاری از ویراستاری‌هایی را که می‌باید در چاپ اول رعایت می‌شد، انجام دادم. البته این مهم بدون کمک ناشران عزیز «نشر رها» عملی نبود.

همچنین بعضی از تغییرات را در چند داستانی که برای نشریات مختلف ترجمه شده بود، به این چاپ اضافه کرده‌ام. اغلب این تغییرات به پیشنهاد ویراستاران حرفه‌ای آن نشریات انجام شد‌ه‌اند.

چند داستان از مجموعۀ «بریده‌های نور» به چاپ اول کتاب «خاکستری» اضافه شده بود. ازآنجاکه کتاب حاضر شامل هر دوی این مجموعه‌داستان‌هاست، داستان‌های یادشده دیگر در آن کتاب تکرار نشده‌اند.

*********

«سنگام و دیگر داستان ها» از نگاه دیگران

مرد اثیری در داستان سنگام

سان‌جی مردی اثیری است. البته راوی ادعای دیگری دارد. راوی داستان در این مورد به‌هیچ‌وجه با ما موافق نیست. او شخصیتی کاملاً امروزی است و به این حرف‌ها اعتقادی ندارد. یک برنامه‌ریز برنامه‌های کامپیوتری است که آن‌قدری قابلیت کاری دارد که برای انجام پروژه به مأموریت فرستاده شود. راوی در محل مأموریت با شالپای هندی دوست می‌شود. حرف‌های شالپا دربارهٔ سان‌جی، از همان ابتدا برای راوی جالب است و توجه او را به سان‌جی جلب می‌کند اما موضوع وقتی برایش جالب می‌شود که می‌فهمد سان‌جی مرده… تمام گفت‌وگوهای او با شالپا بر انکار مرد اثیری دلالت می‌کند. شگرد مزارعی ساختن از طریق انکار است، یک‌جور برهان خلف… تنها رفتن راوی به رستوران و خوردن غذای محبوب سان‌جی عمیقاً تأثیرگذار است. گویی سان‌جی او را برای صرف شام دعوت کرده است. این صحنه تأثیری می‌گذارد که با صدچندان شرح و توضیح هم دست‌یافتنی نیست… به‌نظر من اشاره به سلیقۀ فمینیستی (رنگ بنفش) در این داستان کاملاً در خدمت شخصیت‌پردازی راوی قرار گرفته است. فمینیسم در این داستان مثل هر جزء داستانی خوب دیگری به‌ازای معنی و ماهیتی مطرح نمی‌شود که در دنیای خارج از داستان دارد. در پس این ظرافت یک پیام فمینیستی نهفته نیست. … به‌نظر من سنگام داستان بی‌ادعایی نیست حتی ساده هم نیست. این برداشت اولیه مال وقتی است که فرم داستان این‌قدر شکیل و طبیعی باشد که به چشم نیاید، مثل قالی ریزبافتی که از دور مثل یک تابلو باشد و رد تاروپودش به چشم نیاید.

محمد تقوی، نویسنده، منتقد و مدرس ادبیات – کارگاه داستان بنیاد گلشیری

* * * * *

داستان سنگام از مجموعۀ «غریبه‌ای در اتاق من»

مثلث عشقی مطرح در فیلم «سنگام» را – که در آغاز از آن سخن به میان می‌آید – می‌توان کلید درک این داستان روان‌شناسانه دانست. کنش عمدهٔ داستان در ذهن راوی رخ می‌دهد. نویسنده همه‌چیز را به‌شکلی ضمنی و در قالب یادداشت‌های روزانه مطرح می‌کند… نویسنده با نگاه زنانه به حسرت‌ها و ناکامی‌ها، و جزءپردازیِ هنرمندانه برای ساخت رابطۀ دو زن و وهم مشترکشان، داستانی موجز و یکدست آفریده است.

نوشانوشِ پایانی، صحنۀ رودررویی راوی با واقعیت است؛ صحنه‌ای است که او را به درک بیهودگیِ وهمِ نوستالژیکش می‌رساند.

برگرفته از کتاب هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی – جلد دوم، نوشتۀ حسن میرعابدینی

* * * * *

روایتی از دیروز و سرزمینی دور، در کنار روایتی از امروز

مهرنوش مزارعی در داستان‌هایش تک‌واژه‌های این زندگی‌های بی‌جمله را کنار هم می‌چیند، سعی می‌کند خط روایت را مثل نخی که از دانه‌های تسبیح رد می‌شود، از درون واژه‌ها بگذراند، بریدگی را به هم گره بزند و دست آدم‌های داستانش را به گوشه‌ای از زندگی و جهان بند کند. در بیشتر داستان‌ها، خواننده هم‌زمان دو روایت می‌خواند، روایتی از دیروز و سرزمینی دور، در کنار روایتی از امروز و جهانی اگرچه نزدیک اما دور از دست؛ دو روایتی که هر یک دست آن دیگری را رو می‌کند و به غربت نویسندهٔ ایرانی ابعادی همگانی و جهانی می‌دهد.

حورا یاوری، مسئول بخش ادبیات دانشنامۀ ایرانیکا، دانشگاه کلمبیا

* * * * *

این‌چنین است که داستان همچنان در ذهن خواننده ادامه می‌یابد

… «خود» اکنونی راوی، بین گذشته و آینده معلق مانده است. پیامدهای این دوپارگی ذهنی، یعنی عدم اطمینان، ترس و بی‌پناهی و تعلیق، در سراسر اثر پراکنده است.

… آنچه به این داستان [غریبه‌ای در رختخواب من] اعتلای هنری بخشیده، حفظ فاصلۀ نویسنده با اثر است… انگار ورای صدای نویسنده، از اثر، صدای دیگری به گوش می‌رسد.

همین صداست که از کاهش جهان انسان به رابطۀ علت و معلولی جلوگیری می‌کند… و این‌چنین است که داستان هرگز تمام نمی‌شود، و همچنان در ذهن خواننده ادامه می‌یابد.

ملیحه تیره‌گل، پژوهشگر و منتقد ادبی، یازدهمین کنفرانس بنیاد پژوهش‌های زنان ایران، برکلی آمریکا

* * * * *

غربت زن ایرانی از تن خویش

در داستان‌های مهرنوش مزارعی، در اندرون مضمون کلی غربت ایرانیان از وطنِ آشنا، مضمون دیگری نهفته می‌بینیم، و آن غربت زن ایرانی از تن خویش است. زنان داستان‌های این نویسنده در گیرودار فائق‌آمدن بر این غربت، گاه به قلب تنهایی زنانۀ خاصی سفر می‌کنند تا ببینند آیا ‌می‌توان با تمنّیات «تنانۀ» خویش یگانه شوند؟ همراهی خواننده با شخصیت‌های داستان‌های مزارعی در چنین سفری، ساحت آشنایی از هستی انسانی را بر او می‌گشاید که تنها در کار معدودی از نویسندگان ایرانی امروز ‌می‌توان یافت.

دکتر احمد کریمی حکاک، استاد دانشگاه واشنگتن

* * * * *

هویت جنسیتی زن در آثار مهرنوش مزارعی

… دید کلی مزارعی به زنان دیدی است مهرآمیز و خالی از حسادت‌هایی که به نگاه زنان به یکدیگر نسبت می‌دهند. نگاه نویسنده به تمام زنان نگاهی است حاکی از همدردی و تفاهم و بازگویی و گاه ستایش از زنانی که خصوصیات آن‌ها را می‌پسندد. حتی اگر زنانی به‌اصطلاح بی‌درد باشند. مردان داستان‌های این مجموعه، اگر محور داستان باشند هم مردانی متعارف و مطابق با تعاریف قالبی جنسیتی نیستند.

اما شاهکار ویرجینیا وولفیِ مزارعی، از لحاظ دوستی با زنان و قائل‌شدن مرتبه‌ای بسیار والا برای آن‌ها، در داستان «واقعیت و رؤیا» تجلی می‌یابد. در این داستان، مزارعی کوشیده از صنم‌بانو، قهرمان زن داستان آینه‌های دردار گلشیری، که به‌نظر او گلشیری (ابراهیم) در حقش بی‌انصافی کرده، اعادهٔ حیثیت کند… او، که در داستان با نام واقعی خودش مهرنوشِ نویسنده ظاهر شده است، از صنم‌بانو می‌پرسد: «برایم جالب است که بدانم آخرین شبی که ابراهیم در پاریس بود، تو واقعاً شرایطی را به وجود آوردی که او شب را با تو بگذراند؟»… در اینجا، نویسنده توانسته بی‌آنکه به روند داستانی و هنری داستان لطمه وارد کند، یا بیانیه صادر کند، به جنگ ذهنیت قالبی و سنتی مرد ایرانی دربارهٔ زن روشنفکر برود؛ کاری که بسیاری از نویسندگان مرد نتوانسته‌اند انجام دهند و ناچار شده‌اند دربارهٔ زن مدرن ایرانی بیانیه صادر کنند.

دکتر نیره توکلی، عضو گروه علمی و تخصصی مطالعات زنان انجمن جامعه‌شناسی ایران

* * * * *

جامعۀ پژوهشی مدرن در داستان «غریبه‌ای در اتاق من»

… داستان کوتاه (اعم از رئالیستی، ناتورالیستی یا مدرنیستی و پسامدرنیستی) حاصل تخیل (فراورده‌ای ذهنی) است و لذا سنخیتی با مواد و مصالح معمول تحقیقات جامعه‌شناسانه ندارد. به‌همین ترتیب نویسندهٔ داستان کوتاه جامعه‌شناس نیست و رسالۀ جامعه‌شناسی نمی‌نویسد، بلکه تخیلش را خلاقانه به کار می‌گیرد تا داستان بنویسد… داستان «غریبه‌ای در اتاق من» گزارش مستقیم یک رویداد واقعی نیست، از راه مصاحبه با اشخاص واقعی نوشته نشده است، آمار و ارقام ندارد، با این‌حال بر معضل کاملاً مدرنی پرتوافشانی می‌کند… در ابتدای این قرائت نقادانه اشاره کردم که داستان «غریبه‌ای در اتاق من» با اتخاذ رویکردی جامعه‌پژوهانه معضل مهمی را در جامعه می‌کاود که باید موضوع تحقیقات جامعه‌شناسانه قرار گیرد…

برگرفته از کتاب داستان کوتاه در ایران – جلد دوم، داستان‌های مدرن، نوشتۀ دکتر حسین پاینده

* * * * *

نقش عنصر زبانی، پی‌رنگ و قالب‌های نحوی در آثار مهرنوش مزارعی

… بهره‌گیری از عنصر زبانی، رنگ ویژه‌ای به داستان‌های مزارعی بخشیده است و در جهت نمایش تنهایی و انزوای شخصیت‌ها سهم بسزایی داشته است. به‌طورکلی در داستان‌های «ماهی»، «غریبه‌ای در اتاق من»، «خاکستری»، «سنگام» و «داستان غم‌انگیز یک جنایت هولناک»، مزارعی با به‌کارگیری واژگانی رسا و هنرمندانه، ضمن آفرینش قالب‌های نحوی یا آوایی خاص در ایجاد لحنی مناسب با موضوع داستان و کنش‌های درونی هر یک از شخصیت‌ها در داستان‌ها و با پرداختن به سبک ساده‌نویسی، رنگ حال‌وهوای عاطفی و متمایزی را برای خواننده روایت می‌کند… در داستان ماهی، قرمزی ماهی نمادی از شور به زندگی و شرایط بهتر برای زن را نشان می‌دهد.

… نویسنده با کاربست کمترین تعداد واژگان و بیان واقعیت‌های بیرونی، تنهایی، رهایی و سردرگمی زنانی را به تصویر می‌کشد که در عصر معاصر همچنان از سوی جامعۀ مردان گسترده‌تر می‌شود…

… در حقیقت، مزارعی با بهره‌گیری از انواع پی‌رنگ‌های حذفی و استعاری می‌کوشد که به‌طور غیرمستقیم به مسئلۀ حقوق زنان در جوامع مدرن بپردازد و به دفاع از آن‌ها به‌ پا خیزد…

دکتر مرضیه احدی، استاد دانشگاه آزاد ایران، واحد تهران مرکزی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، گروه زبان و ادبیات فارسی – پایان‌نامۀ دریافت درجۀ رسالۀ دکتری (.Ph.D)

* * * * *

به‌تصویرکشیدن گم‌گشتگی هویت یا تقلا برای برخاستن از کابوسی پراضطراب

…نگاه کنید به اسم بامسمّای داستان که از همان آغاز بیانگر وضعیت فوق‌العاده و پرسش‌برانگیز است. کسی، زنی (مردی)، ناگهان در حریم خصوصی خود شاهد حضور غریبه‌ای است که رفتاری آشنا دارد… چنین حالتی اگر شبیه گم‌گشتگی هویت نباشد، شبیه به تقلای کسی است که از رؤیا یا کابوسی پراضطراب برخاسته، اما هنوز در توهم و رؤیاست… بین خواب و بیداری، در بی‌درکجایی تاریخی ایستاده که تفسیرپذیر است. چه بسا شرح حال کسانی باشد که شریک سالیان زندگی‌شان را در پی حادثه‌ای یا حتی بی‌هیچ تنشی افشاگرانه دیگر نمی‌شناسند…

زنده‌یاد محمد محمدعلی، نویسنده، پژوهشگر و مدرس داستان‌نویسی، نشست «کارگاه داستان‌نویسی ونکوور» با حضور مهرنوش مزارعی به‌عنوان میهمان ویژه

* * * * *

داستان‌هایی خوب و تأثیرگذار با معانی پنهان که خواننده را به مکث و تأمل وامی‌دارد

کارهای مهرنوش مزارعی را بسیار خوب و تأثیرگذار می‌دانم و معتقدم که با خواننده ارتباط نزدیک برقرار می‌کنند، انسان را به فکر وا می‌دارند، و باید روی آن‌ها مکث و تأمل کرد تا به معنای پنهان در آن‌ها دست یافت.

فکر می‌کنم [در داستان غریبه‌ای در رختخواب من] احساس غریبگی کاملاً درونی‌ است، از درون بر می‌آید و به بیرون از ما منتقل می‌شود و در این داستان تقصیر از مرد داستان نیست که با او احساس غریبگی می‌شود، بلکه تقصیر از راوی‌ است که از درون احساس غریبگی می‌کند و با خود در تضاد و تناقض است.

دکتر پیمان وهاب‌زاده، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه ویکتوریا، نشست «کارگاه داستان‌نویسی ونکوور» با حضور مهرنوش مزارعی به‌عنوان میهمان ویژه

* * * * *

«غریبه‌ای در رختخواب من»، داستانی کوتاه اما عمیق

داستان [غریبه‌ای در رختخواب من] با وجود اختصار، عمیق است و اگر از سطح به عمق آن برویم، می‌توانیم به این موضوع پی ببریم و در عین حال می‌تواند مبهم هم باشد. واژهٔ «پناه» در این داستان نظرم را جلب کرد و آن را نشان‌دهندهٔ حس بی‌پناهی‌ای می‌دانم که در احساسات راوی موج می‌زند… این داستان را داستانی پخته و قوی یافتم.

دکتر سعید ممتازی، نویسنده، مترجم و روان‌پزشک، نشست «کارگاه داستان‌نویسی ونکوور» با حضور مهرنوش مزارعی به‌عنوان میهمان ویژه

* * * * *

مقایسۀ تطبیقی شکل‌گیری هویت تراملّی زن شرقی مهاجر در آثار جومپا لاهیری و مهرنوش مزارعی از دیدگاه هومی بابا

… شخصیت‌های داستان‌های مزارعی نسبت به همتای هندی‌اش، لاهیری، زنانی هستند که از لحاظ موقعیت اجتماعی و شغلی در جامعۀ غرب دستاوردها و پیشرفت‌های قابل‌توجهی کسب کرده‌اند. با وجود این آن‌ها هنوز در پذیرش هویت تراملّی و فرامرزی در مورد زندگی خود با چالش روبرو هستند. مزارعی در ابتدای داستان سعی دارد به خواننده مؤلفه‌های ظاهری شرقی را در شخصیت‌ها بشناساند. شخصیت‌های داستان‌های مزارعی و لاهیری در این زمینه وجه مشترک دارند. آن‌ها به‌طور مشهودی ظاهری شرقی دارند. ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺮقی شخصیت‌ها ﻛﻪ می‌ﺗﻮاﻧﺪ آن‌ها را ﺑﻪ‌ﻋﻨﻮان «دﻳﮕﺮی» در ﺟﺎمعۀ ﻏﺮبی ﻣﻌﺮفی ﻛﻨﺪ، ﺳﻼﻳﻖ و رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺷﺮقی‌ﻫﺎ نیز وﺟﻪ ﺗﻤﺎﻳﺰ آن‌هاﺳﺖ. ﻣﺰارعی نمی‌ﺧﻮاﻫﺪ اﻳﻦ وﺟﻮه ﺗﻤﺎﻳﺰ را ﺑﻪ‌ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ «دﻳﮕﺮی» اﻧﮕﺎﺷﺘﻪ‌ﺷﺪن در ﻏﺮب ﻣﻌﺮفی ﻛﻨﺪ، اما ﺑﻪ‌ﻃﻮر ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﻫﻮﻳﺖ ﺷﺮقی شخصیت‌ها ﺑﺎﻋﺚ ﻗﻀﺎوت اﻃﺮافیان در ﻣﻮرد آن‌ها می‌ﺷﻮد.

جامعۀ غرب به‌دلیل چندفرهنگی‌بودنِ آن، وجه تمایز شخصیت‌ها را می‌شناسد و می‌تواند از روی ظاهر، لباس، آرایش و لهجه ریشه‌های فرهنگی و زادبومی غیرغربی‌ها را حدس بزند. برای مثال، شخصیت زن داستان سنگام از روی لهجۀ راوی تشخیص داده که او ایرانی است… شخصیت‌های زن لاهیری پس از تجربۀ پسااستعماری و مهاجرت به غرب در بحران هویت غرق هستند که عمدهٔ این بحران عبور از مرزهای فرهنگی و ایجاد ارتباط با دنیای جدید است… اما شخصیت‌های داستان‌های مزارعی هویت تراملّی و فرامرزی زندگی در غرب را به‌خوبی درک کرده و با آن هویت زندگی و کار می‌کنند، در حالی‌که هویت فرهنگی و بومی زادگاه آن‌ها ایران و هند در فضای خانه، انتخاب رستوران و زندگی شخصی آن‌ها کاملاً پدیدار است…

برگرفته از مقالۀ «مقایسۀ تطبیقی شکل‌گیری هویت تراملّی زن شرقی مهاجر در آثار جومپا لاهیری و مهرنوش مزارعی از دیدگاه هومی بابا» نوشتۀ امید ورزنده و سیدرضا ابراهیمی، منتشرشده در نشریۀ زبان و ادب فارسی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج) تابستان ۱۳۹۱ – شمارهٔ ۱۱

* * * * *

آثار مهرنوش مزارعی در زمینۀ ادبیات مدرن مهاجران ایرانی

… در اواخر قرن بیستم به‌دنبال تحول نثر مدرن در ایران، در پس‌زمینۀ تحولات انقلاب اسلامی (۱۹۷۹) و جنگ ایران و عراق (۱۹۸۸-۱۹۸۰)، توجه به وضعیت و مشکلات زنان افزایش یافت. در این رابطه نوشتار نویسندگان فارسی‌زبان، چه در داخل ایران و چه در خارج از آن، از جایگاه ویژه‌ای در ادبیات ایران برخوردار است.

… شخصیت‌های آثار مزارعی اغلب مهاجرانی‌اند که در عین اینکه می‌کوشند فرهنگ کشور میزبان را پذیرا باشند، در پیلۀ تنهایی خود، در پی بازگشت به گذشتۀ فرهنگی و انسانی خودند.

راوی زن این داستان‌ها، بی‌آنکه درگیر دغدغه‌های رایج در بین بسیاری از زنان نویسندهٔ فمینیست باشد، سعی می‌کند حتی‌الامکان و واقع‌گرایانه چگونگی زندگی زنان مهاجر و داستان آن‌ها را بازگو کند…

تم غالب داستان‌های مهرنوش مزارعی رابطۀ بین زن و مرد است، که معمولاً به دگردیسی‌ای جدی منجر می‌شود؛ مانند دگردیسی شکاف جنسیتی به برابری جنسیتی، محکوم‌کردن مردان به امکان همزیستی هماهنگ آن‌ها با زنان، و فرهنگ پدرسالاری به‌عنوان بخشی از طبیعت انسانی به امری ایجادشده به‌سبب روابط انسانی.

* * * * *

بررسی تطبیقی نقش «فضا و مکان» در پذیرش هویت فراملی در آثار جومپا لاهیری و مهرنوش مزارعی از منظر نقد پسااستعماری

نقش فضا و مکان در پذیرش هویت فراملی در میان نسل دوم مهاجرین مرکز توجه این مطالعه است… شخصیت‌های داستان‌های مزارعی از نظر ایجاد ارتباط و گفتمان با دنیای مهاجرت دچار مشکل نیستند… یکی از داستان‌هایی که در آن چالش بین نسل اول و دوم و نقش فضا و مکان در شکل‌گیری هویت فراملی قابل‌بررسی است، داستان «جاده» است. داستان «جاده» مسیر کوتاهی از مسافرت بین‌شهری خانواده‌ای است که از سفری کوتاه به خانه باز می‌گردند. در طول مسیر دو زن که در صندلی جلوی ماشین نشسته‌اند، مرتب به مرور خاطرات خود از ایران مشغول‌اند؛ مرور خاطرات شهرهای ایران مثل شیراز، سنندج، تهران، تبریز و مشهد نشان از دلبستگی‌های شدید عاطفی شخصیت‌ها نسبت به زادگاهشان دارد… شخصیت‌های داستانی مزارعی، صدای زنان ایرانی در خارج از مرزها هستند که در روند جهانی‌شدن قرار گرفته‌اند… این زنان فضایی ساخته‌اند که در آن می‌توان رگه‌های جدید فرهنگی و هویتی را دید که نه‌تنها در تعارض با فرهنگ و هویت ملی نیست، بلکه هویت و فرهنگی جدید برای زندگی در فضای جدید را برای آن‌ها به ارمغان آورده است.

امید ورزنده، سید رضا ابراهیمی، سید محمد کریمی بهبهانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، سنندج، ایران. فصلنامۀ تخصصی تحلیل و نقد متون زبان و ادبیات فارس

خرید از اپل بوکس
خرید از گوگل پلی بوکس